28 دی تا 23 بهمن
از ٢٨ دی ماه تا ٢٣ بهمن نتونستم برای وبلاگ گل پسرم وقت بذارم. ٢هفته کامل که بدجور مریض شده بودم و بابا روزبه هم نبود، مادرجون پیشمون بودند تا ازفینتالی مواظبت کنند تا برم سرکار ولی بعدش مجبور شدم مرخصی بگیرم چون هم حالم خیلی بد بودو هم مادرجون مریض شدند و رفتند خونه خودشون. جرأت نداشتم قرص سرماخوردگی بخورم چون خوابم میبرد و نمیتونستم به ایلیا رسیدگی کنم . واما تغییرات فینتالی دیگه وقتی میره حموم از آب نمیترسه و با اسباب بازیهاش کلی بازی میکنه و به سختی از تو آب میاریمش بیرون حسابی غلت میزنه و هرجا دلش بخواد میره دد ، گ گ ، به به میگه مثل آدم بزرگها میخوابه روی دست چپ و با دست راستش بالشو بغل...
نویسنده :
مامان
0:06